مترجم سایت

مترجم سایت

سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مدیر وبلاگ
 
آمار واطلاعات
بازدید امروز : 43
بازدید دیروز : 18
کل بازدید : 639564
کل یادداشتها ها : 528
خبر مایه


بسمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

«وَ لَقَدْ کَذَّب أَصحَب الحِْجْرِ الْمُرْسلِینَ»

«اصحاب حِجر هم فرستادگان خدا را تکذیب کردند .»

«وَ ءَاتَیْنَهُمْ ءَایَتِنَا فَکانُوا عَنهَا مُعْرِضِینَ»

«و هر چه ما معجزه برایشان فرستادیم، از آن اِعراض نمودند .»

«وَ کانُوا یَنْحِتُونَ مِنَ الجِْبَالِ بُیُوتاً ءَامِنِینَ»

«از کوه ها، خانه ‏ها مى‏کَندَند، در حالى که خاطر جمع و در اَمن بودند .»

«فَأَخَذَتهُمُ الصیْحَةُ مُصبِحِینَ»

«ولى صیحه ایشان را در صبحگاهى بگرفت .»

«فَمَا أَغْنى عَنهُم مَّا کانُوا یَکْسِبُونَ»

«و آنچه به دست آورده بودند، به دردشان نخورد .»

قرآن کریم / سوره حِجر / آیات 80 الی 84

در شمال «حجاز»، نزدیک به مرزِ «شام» شهر کوچک «تبوک» (امروز به قسمت های شمالی حجاز نیز تبوک می گویند) واقع است . در سال نهم هجرت، حضرت محمّد رسول الله (ص) برای جنگ با «رومیان» به «تبوک» آمد که مردم آنجا با ایشان به قرار جزیه، مُصالحه کردند (57) .

«اصطخری» و «ابن حوقل» می نویسند : «تبوک» میان «حِجر» و «شام»، و به فاصله ی چهار مرحله از آن در نیمراه «شام» قرار دارد . قلعه ای در آن است که چشمه ی آب و نخلستان دارد، در آن دیواری است که آن را به حضرت محمّد رسول الله (ص) می خوانند و گفته اند که «اصحاب الایکه»، که خداوند حضرت شعیب (ع) را به سوی آنها فرستاد، از این جایگاه بودند (58) .

«مقدّسی» به مسجدی که به نام حضرت محمّد رسول الله (ص) نامگذاری شده بود، اشاره کرده است (59) .

به نوشته ی «یاقوت»، «تبوک» میان «وادی القری» و «شام»، بین دو کوه «حِسمی» و «شَرَورَی» قرار دارد . «حِسمی» در غرب و «شَرَورَی» در شرق آن قرار دادد (60) .

در جنوب شرقی «تبوک» و شمال شرقی «حِجر»، قصبه معروف «تِیماء» در مشرق راه بازرگانی «یمن» به «شام» واقع است . در کُتُب مقدّس یهود، نوشته شده که «تیماء» قریه ای میان «دمشق» و «مکّه» بوده که به گمان بعضی همان «اِلیفاز» (61) بوده است؛ همچنین روایت شده (62) که قبیله ای از «اسماعیلیان» از اولاد «تیماء» در بلاد عرب سکونت داشتند (63) .

از متون سالنامه های قدیمی به دست می آید که به سال 728 ق. م.، قبیله «مِسآی» و مردم شهر «تیماء» و «سبأ» ... برای «شاه آشور»، «تیگلات پلسر سوم» (حک : 745 725 ق.م) طلا، شتر و ادویه به عنوان باج فرستادند (64) .

در متون «بابِلی» و «آشوری» نیز آمده است که «تیماء» مدّتی مقر «نابونیدس» (حک : 555 538 ق.م)، آخرین پادشاه «کَلدانی» بوده است و در الواح میخی باقیمانده از آن روزگار که «نابونیدس» به سال سوم سلطنت خود، امیرِ «تیماء» را کُشت، اندکی بعد دولت «بابِل» به سال 538 ق.م به دست «ایرانیان» سقوط کرد (65) .

«بلاذری» می نویسد : چون «بُخت النصر»، «بیت المقدس» را ویران کرد، از «بنی اسرائیل»، گروهی جلای وطن کردند ... طایفه ای از ایشان به ناحیه ی «حجاز» آمدند و در «وادی القری»، «تیماء»، و «یثرب» منزل گُزیدند (66) ...

«ابن رسته» به لشکرکشی حضرت موسی (ع) به «حجاز» و تسلّط یهود بر سلطان «حجاز»، «اَرقَم بن اَبی اَرقَم» که مقر او شهر «تیماء» بوده، اشاره کرده است (67) ...

در شمال «حجاز»، در قسمت های غربی شبه جزیره، نواحی «حِرار» یا «حرّات» (زمین های آتشفشانی) قرار دارد . این منطقه پوشیده از سنگ و ریگ های سیاه و مواد آتشفشانی منجمد «لاوا» است . به گفته دانشمندان مسلمان، «حِرار» زمینی است با سنگ های سیاه و فرسوده، چنانکه گویی به آتش سوخته شده است و زیرِ آن، زمین نرمی قرار دارد که سیاه نیست، بلکه بسیاریِ سنگ ها و نزدیکی شان به یکدیگر، آن را سیاه می نمایاند (68) .

«حرّه العویرض»، با بیش از 150 کیلومتر طول و 1500 تا 2100 مترارتفاع، از بزرگترین این «حِرّات» است (69) . «حرّه حجاز» و «حرّه» غرب جزیره العرب تا «حرّه های شام» در منطقه ی «حرران» به ویژه «صفاه» امتداد می یابد (70) . این نوع حرّه ها در منطقه ی میانه ی شبه جزیره عربی، جنوب شرقی «نجد»، جنوب و جنوب غربی «عربستان» نیز وجود دارد؛ از همین رو سنگ های آتشفشانی در نزدیکی «باب المندب» و «عدن» یافت می شود (71) ...

«وادی القُری»، وادی مهمی است که میان «العُلا» و شهر «مدینه النبی (ص)» قرار دارد . «ابن رسته»، «وادی القُری» را از نواحی «مدینه النبی (ص)» برشمرده است (72) .

به نوشته «اصطخری»، «وادی القُری»، به داشتن خُرما و چشمه های آب معروف بوده است (73) .

صاحب «حدود العالم»، می نویسد : «وادی القُری» از شهرهای کوچک با مردم بسیار است (74) .

«مقدِسی»، «وادی القُری» را مرکز ناحیه «قُرح» دانسته است (75) . به نوشته «یاقوت»، «وادی القُری»، از نواحی «مدینه النبی (ص) است و روستاهای بسیار دارد .

راه کاروانروی قدیمی جنوب «یمن» - شمال «شام» از «وادی القُری» می گذشته است . در سال پنجم ه.ق.، «ناصرخسرو» در سفر از «بیت المقدس» به «مکّه» از «وادی القُری» عبور کرده است (76) .

در سال ششم هجرت، «زید بن حارثه» به قصد طایفه «جذام» که در ناحیه «حِسمی» بودند، از «وادی القُری» عبور کرد . چندی بعد در ماه رجب، به طایفه «فراره» که در «وادی القُری» اجتماع کرده بودند، حمله کرد و از ملکه قوم «فراره»، «اُمّ قَرَفِه» شکست خورد . در ماه رمضان، وی مجدداً به «بنی فراره» حمله کرد، این حمله به پیروزی «زید بن حارثه» انجامید و «اَمّ قَرَفِه» کُشته شد (77) . در سال هفتم هجرت، حضرت محمّد رسول الله (ص) پس از غروه «خیبر» رهسپار «وادی القُری» شد، ولی میان حضرت محمّد رسول الله (ص) و مردم آنجا، صلح واقع شد (78) ...

از نواحی آبادِ «وادی القُری»، «حِجر» یا «مداین صالح» است که در جنوب شرقی «حرّه العویرض» قرار دارد (79) . الواحی که از این نواحی به دست آمده، نشان می دهد که «حِجر» در قرن اوّل میلادی جزء کشور «نبطیان» بوده است (80) . پس از سقوط «پترا» (پایتخت نبطیان)، در 105 میلادی، «حِجر» که روزگاری یک شهر «ثمودی» بود، به دست «لِحیانی» ها افتاد (81) .

در تواریخ عربی، از «لِحیانی ها» نامی به میان نیامده، مگر در روایتی که آنها را جزء قبیله «بائده جُرهُم» شمرده اند که بعدها جزء قبیله «هُذَیل» شده اند . با انحطاط «لحیانی ها»، قدرت «ثمودی ها» در «حِجر» رو به فزونی گذاشت، امّا چون راه تجارت و حمل و نقل از «حِجر» به شرق «دَیدان» منتقل شد، «حِجر» اهمیِت خود را از دست داد و آبادی جدید «قُرح» در 3 کیلومتری جنوب غربی «دَیدان» جای آن را گرفت . بعدها، «قُرح»، «العُلا» نامیده شد (82) .

به نوشته یکی از مستشرقین «حِجر» که مسکن «ثمودیان» بوده، همین «خُرّیبه» کنونی است، نَه «مداین صالح» فعلی که «حِجر نبطیان» بوده است . فاصله این دو آبادی، ده میل است (83) .

«حِجر» یا «مداین صالح» در منابع اسلامی، موطن قوم «ثمود» شناخته شده است . در نوشته های «ابن خرداذبه» در شرح راه «دمشق مدینه النبی (ص)»، «حِجر» منزل قبل از «وادی القُری» آمده است (84) .

به نوشته «اصطخری»، «حِجر» ده کوچکی است به فاصله یک روز راه از «وادی القُری» و در میان کوه های «اَثالِب» قرار دارد . «حِجر»، جایگاه قوم «ثمود» بوده و خداوند تعالی درباره ایشان فرمود : «وَ ثَمُودَ الَّذِینَ جَابُوا الصخْرَ بِالْوَادِ» (85)؛ «وَ کانُوا یَنْحِتُونَ مِنَ الجِْبَالِ بُیُوتاً ءَامِنِینَ» (86) .

چون به این آثار از دور نگاه کنند مانند یک کوه پیوسته به نظر می رسد که گِرداگِرد آن، پُشته های ریگ است که بر سَرِ آن به سختی می توان رفت . چاه (قوم) «ثمود» آنجاست (87) . و در قرآن کریم به آن اشاره شده است : «... لهََّا شِرْبٌ وَ لَکمْ شِرْب یَوْمٍ مَّعْلُومٍ» (88) .

به نوشته «مقدّسی»، «حِجر» شهری کوچک با بارو و چاه های آب و کشتزارهاست . مسجدی نیکو در بالای تپه ای مانند یک «صُفِّه» دارد که در سنگ کَنده شده است، خانه ها و آثار شگفت انگیز «ثمود» در آنجاست (89) .

«یاقوت»، «حِجر» را «دیار ثمود» نامیده و اطلاعاتی را که «اصطخری» و «ابن حوقل» نقل کرده اند، تأیید می کند (90) .

ادامه دارد ... منیژه شهرابی






طراحی پوسته توسط تیم پارسی بلاگ